به گزارش قدس آنلاین، ایشان به لحاظ تسلط به علوم مختلف در بین علمای معاصر بینظیر است و به همین دلیل ملقب به علامه ذوالفنون است. آثار متعددی از ایشان به چاپ رسیده است. ایشان در ضمن خاطرهای به ماجرای دیدارشان با حضرت رضا(ع) در عالم رؤیا اینطور اشاره میکند:
در عنفوان جوانی و آغاز درس زندگانی که در مسجد جامع آمل، سرگرم صرف و تهجد، عزمی راسخ و ارادتی ثابت داشتم؛ در رؤیای مبارک سحری به ارض اقدس رضوی تشرف حاصل کردم و به زیارت جمال دلآرای ولی الله اعظم ثامن الحجج علی بن موسی الرضا -علیه و علی آبائه و ابنائه آلاف التحیة و الثناء- نائل شدم.
در آن شب مبارک پیش از آنکه به حضور باهر النور امام(ع) مشرف شوم، مرا به مسجدی بردند که در آن مزار حبیبی از احباء الله بود و به من فرمودند: در کنار این تربت دو رکعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه که برآورده است. من از روی عشق و علاقه مفرطی که به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم.
سپس به پیشگاه والای امام هشتم، سلطان دین رضا(ع) رسیدم و عرض ادب نمودم، بدون اینکه سخنی بگویم. امام که آگاه به سرّ من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگی مرا برای تحصیل آب حیات علم میدانست فرمود: نزدیک بیا!
نزدیک رفتم و چشم به روی امام گشودم، دیدم آب دهانش را جمع کرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود: بنوش، امام خم شد و من زبانم را درآوردم و با تمام حرص و ولع از کوثر دهانش آن آب حیات را بوسیدم و در همان حال به قلبم خطور کرد که امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: پیغمبر اکرم(ص) آب دهانش را به لبش آورد و من آن را خوردم که هزار در علم و از هر در هزار در دیگر به روی من گشوده شد.
پس از آن امام(ع) طیالارض را عملاً به من بنمود که از آن خواب نوشین که از هزاران سال بیداری من بهتر بود به در آمدم، به آن نوید سحرگاهی امیدوارم که روزی به گفتار حافظ شیرین سخن به ترنم آیم که:
دوش وقـت سحـــر از غصه نجــــاتم دادند
و اندر آن ظلمـــت شـــب آب حیــــاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قـــــدر که این تازه بـــــراتم دادند
انتهای پیام/
نظر شما